پـــــیـام نــورزاد

رسانـه‌آموزشــے،کاربردیـ و توسعـ‌ـه کسب و کار

پـــــیـام نــورزاد

رسانـه‌آموزشــے،کاربردیـ و توسعـ‌ـه کسب و کار

سلام خوش آمدید

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آموزش کسب و کار» ثبت شده است

چگونه یک شخصیت کاریزماتیک داشته باشیم؟

کاریزماتیک

 

فَرَهْمَندی یا کاریزما (به یونانی: χάρισμα یا «خاریسما») در لغت به معنی جذابیت غیرعادی و دارا بودن صفت‌های ویژه و ممتاز و منحصربه‌فردی است که مورد پسند و ستایش تعداد زیادی از دیگر انسان‌هاست. جاذبه‌ای انفرادی (فردی) که اثری اجتماعی (جمعی) دارد.

واژه کاریزما برگرفته از خاریسمای یونانی به معنای جاذبه ذاتی است که خود از خاریتاس به معنای متانت، جذابیت، برکت، و موهبت می‌آمد. خاریسما در دوره باستان و پیش از سده بیستم کاربرد محدودی داشت و در دو معنا بکار می‌رفت: در معنای اول به جاذبه‌های ظاهری یک نفر اطلاق می‌شد که خصلتی دنیوی داشت، و در معنای دوم از فرهمندی الوهی یا برخورداری از موهبتی آسمانی حکایت می‌کرد و امری اساطیری یا الاهیاتی بود. این کاربرد در فرهنگ و زبان ایرانی و فارسی نزدیک به فر ایزدی یا شکوه آسمانی است.

از اواسط قرن بیستم و در ادبیات سیاسی و اجتماعی واژه کاریزما به تعبیر غالبی در توصیف چهره‌های سیاسی برجسته بدل شد، چهره‌های مثبت یا منفی که جذابیت مقاومت‌ناپذیری برای توده‌ها داشته، توان اثرگذاری بی‌مانندی بر آن‌ها یافته بودند.

ماکس وبر (حقوقدان، سیاستمدار، تاریخدان و جامعه‌شناس آلمانی) با طرح اقتدار کاریزماتیک باعث گسترش کاربرد این واژه شد.

کاریزما چه سودی برای شما دارد؟

تصور کنید که زندگی شما چگونه خواهد بود:

اگر در آن لحظه ای که وارد یک اتاق می شوید، دیگران بلافاصله متوجه تان شوند، مایل به شنیدن حرف های شما، و مشتاق گرفتن تأییدتان باشند. این یک سبک زندگی افراد کاریزماتیک است. کاریزما باعث می شود دیگران دوست تان داشته باشند، به شما اعتماد کنند، و بخواهند که تحت رهبری تان کار کنند. همین ویژگی است که تعیین می کند: شما یک رهبر هستید یا یک دنباله رو. ایده هاتان فراگیر می شوند یا خیر. و اینکه پروژه های شما به خوبی اجرا خواهند شد یا نه.

چه شما خوش تان بیاید یا نیاید، این کاریزما است که می تواند دنیا را به جلو ببرد. می تواند افراد را به انجام آنچه که شما از ایشان می خواهید وادار کند. و البته، داشتن کاریزما در حیطه شغلی هم بسیار حیاتی است. چه برای یک شغل جدید ثبت نام کرده باشید، و چه بخواهید در سازمان تان پیشرفت کنید، کاریزما برای نیل به هدف کمک تان می کند. مطالعات و تحقیقات مختلف نشان داده اند که افراد کاریزماتیک نمرات شغلی بالاتری می گیرند و از دید مافوق ها و زیردستان، آدم های مؤثرتری هستند.

کاریزماتیک بودن به معنی فرد موفق یا پولدار بودن نیست. حتی به معنیِ نحوه ارائه مطلبی و یا نوع پوشش ما هم نیست. کاریزماتیک بودن یعنی انجام یک سری کارهای خاص…

بعضی از افراد با کارهایی که میکنند احساس مهم بودن در ما ایجاد میکنند.

بعضی از افراد با کارهایی که میکنند احساس خاص بودن به ما دست میدهد.

بعضی از افراد زمانی که وارد جایی میشوند تمام توجه ها را به سمت خود جذب میکنند.

بعضی از افراد ناخودآگاه و بر حسب عادت کارهایی انجام میدهند که دیگران دوست دارند وقت بیشتری با آنها سپری کنند،بیشتر با آنها صحبت کنند و یا حداقل کنار انها باشند.تا توجهات نیز به آنها انتقال پیدا کند.

کاریزما چیست؟

کاریزما، در اصطلاح به خصوصیت کسی گفته می‌شود که بشخصه و یا به عقیده دیگران، دارای قدرت رهبری فوق‌العاده است. این اصطلاح اغلب در علوم سیاسی و جامعه‌شناسی به کار برده می‌شود تا زیرمجموعه‌ای از رهبرانی را که با استفاده از نیروی توانایی شخصی خود می‌توانند تأثیراتی عمیق و استثنایی در پیروان خود داشته باشند، توصیف کنند.

اما خبر خوب اینجاست : کاریزما یک خصیصه ذاتی و اکتسابی است. شما اگر فرد کاریزماتیکی هستید میتوانید آنرا تقویت کنید تا همچنان قدرتش را حفظ کند و اگر فرد کاریزماتیکی نیستید میتوانید آنرا بدست آورید… خیلی ساده.

افراد موفق تنها عادت های موفقی دارند. افراد کاریزماتیک نیز، فقط عادت های کاریزماتیک دارند.
-
شخصیت کاریزماتیک، به کاراکتری گفته می شود که به سبب داشتن برخی ویژگی ها الگوی سایرین محسوب می شود و حتی می تواند برای آنها الهام بخش هم باشد. شخصیت های کاریزماتیک که در دنیا زیاد پیدا نمی شوند، افرادی هستند که می توانند با قدرت خود جمعیت زیادی را تحت تاثیر قرار دهند و آنها را به سمت و سوی خود جذب کنند.‌

وبر، کاریزما را چنین توصیف می‌کند:

ویژگی خاصی از یک شخصیت پدیده رهبری
-
کاریزماتیک یا رهبری مبتنی‌بر جاذبه استثنایی، به‌گونه‌ای از رهبری گفته می‌شود که دارای قدرت و توانایی الهام‌بخشی به پیروان باشد و این در حالی است که توانایی‌ها صرفاً از نیروی شخصیت و تعهد فرد سرچشمه گرفته باشد. در این نوع رهبری، رابطه‌ای بدون استفاده از پاداش‌های مالی و اعمال زور برقرار می‌شود

اگر شما رهبر یک گروه هستید یا می خواهید باشید، کاریزما اهمیت زیادی دارد. زیرا به شما یک مزیت رقابتی، برای جذب و حفظ نخبه ها می دهد. تحقیقات نشان داده که افراد زیر نظر یک رهبر کاریزماتیک، بهتر عمل می کنند، کارشان را مؤثرتر از کار دیگران تلقی می کنند، و نسبت به کسانی که زیردست یک مدیر اثرگذار ولی فاقد کاریزما هستند، اعتماد بیشتری به مافوق خود دارند.

رابرت هاوس (پروفسور دانشکده تجارت وارتو) می گوید که کاریزمای رهبر «باعث می شود زیردستانش هدف او را بسیار جدی بگیرند، از خودگذشتگی های مهمی انجام دهند، و بالاتر و فراتر از ندای وظیفه شان عمل کنند.» آن چیزی که باعث می شود یک فروشنده، پنج برابر همکارانش فروش کند، کاریزما است. این کاریزما است که تفاوت میان نوآورانی که سرمایه گذاران را پشت در منتظر نگاه می دارند و دیگرانی که برای یک وام به بانک التماس می کنند را مشخص می کند.

داشتن شخصیت کاریزماتیک می تواند نقش مثبتی در مدیریت موفق داشته باشد. اما برای داشتن چنین شخصیتی باید ویژگی هایی را داشت که در گزارش پیش رو به تعدادی از آنها اشاره می شود: ‌


 ‌1. صدا‌

‌شاید تعجب آور باشد اما خیلی وقت ها بخصوص در برخورد اول صدای شما می تواند تاثیر زیادی بر مخاطب بگذارد و تا حدی به وی کمک کند تا شخصیت و کاراکتر شما را بشناسد. صدای قاطع و باصلابت یکی از رکن های کاریزماتیک بودن است، چراکه لحن صحبت شما و نوع ریتمی که به حرف زدن خود می دهید، می تواند مخاطب را جذب یا دفع کند. پر واضح است که در این میان هر چه صدا زیباتر باشد، تاثیرگذاری اش هم بیشتر خواهد بود.‌‌ ‌

‌ ‌‌ 2. تجسم کردن‌


قدرت تصویرسازی و تجسم کردن آنچه می خواهید انجام دهید به شما کمک می کند تا در کارتان موفق شوید و در نتیجه این امر در داشتن شخصیتی کاریزماتیک و الهام بخش به شما کمک می کند. تصور و تجسم کاری که قصد انجام آن در آینده را دارید، باعث می شود حساب شده تر هم پیش بروید و حساب شده پیش رفتن یک پای کاریزماتیک شدن است.
‌ ‌

‌‌3. ثبات کاریزماتیک ها


هر باوری که داشته باشند در آن ثابت قدم هستند و به اصطلاح توپ هم باورشان را تکان نمی دهد! آنها از این شاخه به آن شاخه پریدن را نه دوست دارند و نه بلدند. برای آنها عقیده و باورشان و استواری و پافشاری بر آن از هر چیزی مهمتر و پررنگ تر است‌ ‌

‌ ‌
‌ 4. اهمیت دادن به فناوری


‌کاریزماتیک ها برای اینکه از دیگران جا نمانند، در کنار سه ویژگی دیگری که در بالا گفته شد، از فناوری و به روز بودن هم غافل نیستند. برای آنها مهم است که از تازه ترین پیشرفت های فناوری اطلاع پیدا کنند و حتی از آنها به طور کامل استفاده کنند.
به روز بودن و با فناوری های روز پیش رفتن یکی از مهمترین اقداماتی است که در ایجاد شخصیت کاریزماتیک در روزگار ما نقش زیادی ایفا می کند.
-

کاریزما سحر و جادو نیست، مجموعه ای از رفتارهای یادگرفتنی است

بر خلاف نظر عموم مردم، هیچ کس به طور مادرزادی کاریزماتیک نیست. اگر کاریزما یک ویژگی ذاتی بود، آدم های کاریزماتیک همیشه مسحورکننده بودند، ولی این طور نیست. حتی برای یک فوق ستاره هم، کاریزما می تواند یک لحظه حضور داشته باشد و لحظه ای بعد خیر. برخی از این افراد می توانند کاریزمای خودشان را به سادگی فشردن یک دکمه خاموش کنند و کاملاً از رادار محو شوند. برای روشن کردن آن نیز کافی است تغییراتی را در زبان بدن خود (Body Language) ایجاد کند.

در سال های اخیر یک تحقیق گسترده انجام شده که نشان می دهد کاریزما نتیجهٔ رفتارهای خاص غیرشفاهی است، و نه منتج از کیفیت های ذاتی یا جادویی افراد. به همین خاطر است که سطوح کاریزما در نوسانند: حضور آن بستگی دارد به این که آیا فرد مورد نظر، آن رفتارهای خاص را از خود بروز می دهد یا خیر.

آیا هرگز برای شما پیش آمده که کاملاً احساس اطمینان قلب داشته باشید و در یک وضعیت خاص، به اصطلاح «خدایی کنید؟» حالتی که افراد پیرامون تان (حتی اگر برای یک لحظه) کاملاً تحت تأثیر شما قرار گرفته باشند. ما لزوماً این لحظات را به عنوان کاریزما در نظر نمی گیریم و خودمان را هم برخوردار از آن نمی پنداریم. زیرا یک پیش فرض اشتباه داریم: «افراد کاریزماتیک در تمام لحظات و در تمام روزهای زندگی شان، مثل آهن ربا جذب کننده اند.» خیر، نیستند! لطفاً بیدار شوید.

یکی از دلایل اینکه کاریزما به اشتباه پدیده ای ذاتی پنداشته می شود، این است که مثل خیلی از مهارت های اجتماعی دیگر، رفتارهای کاریزماتیک هم به طور کلی در سال های ابتدایی زندگی فرد، آموخته می شوند. در حقیقت، افراد معمولاً متوجه نیستند که دارند آن را می آموزند. بلکه فقط: رفتارهای جدید را امتحان می کنند، نتایج را می بینند، و سپس آنها را بهبود می بخشند. در نتیجه، این رفتارها حالت غریزی به خود می گیرند.

آدم های کاریزماتیک بی شماری را می تواند نام برد که برای به دست آوردن این ویژگی مهم، سخت کار کرده اند و قدم به قدم آن را افزایش داده اند. ولی از آنجا که ما در اوج جذبهٔ فردی شان آنها را شناخته ایم، سخت است که باور کنیم این فوق ستاره ها همیشه به این خوبی نبوده اند. مدیر اجرایی اسبق اپل، استیو جابز، به عنوان یکی از کاریزماتیک ترین مدیران اجرایی دهه اخیر شناخته می شود، و البته که او از ابتدا اینگونه نبود. در حقیقت، اگر نخستین جلسات معرفی محصول او را دوباره تماشا کنید، خواهید دید که خجالتی و بی دست و پا روی صحنه می آمد و حالات رفتاریش، از «بیش از حد نمایشی» تا «کاملاً غیرجذاب» در نوسان بود. ولی او به مرور و در طول سال ها کاریزمای خودش را افزایش داد، و می توانید این پیشرفت تدریجی را در حضورهای بعدی اش به وضوح ببینید.

کاریزما توسط جامعه شناسان، روان شناسان، و محققان علوم رفتاری و فرآیندشناختی، زیر ذره بین مطالعه و تحقیق قرار گرفته و به روش های علمی گوناگون (از تجربه های آزمایشگاهی و مرحله به مرحله گرفته تا پژوهش های زمینه یابی جغرافیایی و تحلیل های تفسیری) بررسی شده است. موضوع این مطالعات، رئیس جهورها، رهبران نظامی، دانشجویان و دانش آموزان، و مدیران تجاری -از سطوح پایین گرفته تا مدیران عامل- بوده اند. به لطف چنین تحقیقاتی، اکنون می دانیم که کاریزما در واقع مجموعه ای از رفتارها است.
-

رفتار کاریزماتیک چگونه است؟‌ ‌

‌وقتی که برای اولین بار کسی را ملاقات می کنیم، به طور غریزی بررسی می کنیم تا ببینیم که آیا او یک دوست بالقوه است یا یک دشمن، و اینکه آیا قدرت و قصد ابراز دوستی یا دشمنی خود را دارد یا خیر. قدرت و قصد، چیزهایی هستند که ما در دیگران ارزیابی می کنیم: «آیا می تواند کوه ها را برای من جا به جا کند؟ آیا اصلاً برایش مهم هست که چنین کند؟» اصلاً برای پاسخ دادن به پرسش نخست است که سعی می کنیم بفهمیم او چقدر ما را دوست دارد. به طور مشابه، وقتی یک آدم کاریزماتیک را ملاقات می کنیم، این حس به ما دست می دهد که او قدرت زیادی دارد و ما را هم بسیار دوست می دارد.

معادله ای که کاریزما را برای شما به ارمغان می آورد، بسیار ساده است. تمام کاری که باید بکنید این است که اقتدار و اشتیاق زیادی در رفتارتان داشته باشید، زیرا رفتار کاریزماتیک متشکل از این دو مبحث است. «مبارزه یا فرار؟» مسئله ای از جنس اقتدار است. «دوست یا دشمن؟» نیز مسئله ای از جنس اشتیاق است.

اما یک بعد مهم دیگر وجود دارد که زمینه ساز این دو کیفیت است: حضور فردی. وقتی مردم تجربهٔ دیدن رفتار یک فرد کاریزماتیک را توصیف می کنند، چه آن فرد کالین پاول باشد یا دالایی لاما، آنها اغلب به حضور فوق العادهٔ او اشاره می کنند. در بحث آموزش مدیران اجرایی، «حضور داشتن» مهم ترین جنبه کاریزمای فردی است. زیرا آنها می خواهند حضور اجرایی یا مدیریتی خود را تقویت کنند و این خواسته درستی است: «حضور شما» زیربنای اصلی کاریزمای شما است، زیربنایی که همه چیز بر روی آن سوار خواهد شد. وقتی شما با یکی از بزرگان کاریزماتیک دنیا هستید، نه تنها قدرت و تعهد مشتاقانه او را احساس می کنید، بلکه این حس را نیز دارید که او کاملاً در اتاق با شما است و به معنای واقعی کلمه «حضور» دارد.

جادوی کاربردی‌

‌بله، گفته شد که کاریزما یک ویژگی جادویی نیست، ولی دیگران را جادو می کند! بالا بردن کاریزمای فردی نیازمند تلاش زیادی است. تلاشی که گاهی سخت، ناخوشایند، و یا حتی ترسناک است. ولی نتیجه آن هم فوق العاده است؛ هم از نظر تعریفی که شما از خودتان دارید و هم از نظر تعریفی که دیگران از شما در سر دارند. این تلاش شامل مدیریت اکوسیستم ذهنی شما، درک و مراقبت از نیازهایتان، و همین طور آشنایی با رفتارهایی است که شما را نزد دیگران فردی کاریزماتیک جلوه می دهد (و نحوه هدایت این رفتارها).

پرورش کاریزما، جادویی کاربردی است: شناختی بی همتا متشکل از چندین دانش گوناگون، که به شما نشان می دهد «کاریزما به راستی چیست و چگونه کار می کند». دنیا بدل به آزمایشگاه فردی شما خواهد شد، و هر بار که یک نفر را ملاقات می کنید، فرصت آزمودن اندوخته هایتان را به دست خواهید آورد. می آموزید که چگونه اثرگذارتر، مجاب کننده، و امیدبخش تر شوید.

و خواهید آموخت که چگونه کاریزمای خود را به اطراف بگسترانید، طوری که وقتی وارد اتاق می شوید، مردم بگویند: «وآو، این دیگر کیست؟»

آیا هنوز هم فکر می کنید که از کاریزما بی نیازید، یا توان پرورش آن را در خود ندارید؟
-

آیا افراد کاریزماتیک مثبت نگر هستند؟
اکثر افراد کاریزماتیک ، مدیران موفق و ثروتمند، موفقیت خود را بیشتر از هر عاملی مدیون خوشبنی و نگرش خوب خود می‌دانند. اگر نگرش درست و دیدگاه خوشبینانه نداشته باشید، چگونه می‌توانید الهام بخش دیگران شوید و بر روی آنها تأثیر بگذارید؟

نگرش شما درباره باران در سفری به شمال کشور می‌توانید هم باعث خراب شدن تعطیلات شما شود و هم به گونه‌ای تعطیلاتتان را جالب‌تر و خاطره‌انگیزتر کند. خوشبینی به شما می‌گوید که مشکلات موقتی هستند و بدبینی مشکلات را دائمی انگاشته و راه خلاصی برای آنها نمی‌بیند. خوشبینی باعث می‌شود که دیگران جذب شما شوند.

مطالعات نشان داده است که افراد خوشبین در مدرسه و در شغلشان افراد موفق‌تری هستند و زندگی طولانی‌تر دارند. بدبین‌ها با افسردگی دست و پنجه نرم می‌کنند و به راحتی تسلیم می‌شوند. خوشبینی و مثبت نگری واقعی چارچوبی ذهنی است که نگاه شما را به دنیا کنترل می‌کند. خوشبینی یعنی داشتن این دیدگاه و تفکر که همه چیز در نهایت خوب و درست خواهد شد (البته به شرطی که تلاش کنیم) اگر واقعاً خوشبین باشید، می‌توانید این حس را به دیگران نیز منتقل کنید و باعث تشویق آنها شوید. خوشبینی یعنی سعی کنید در هر موقعیتی به جنبه‌های مثبت متمایل باشید (و البته مطمئناً خوشبین و مثبت نگر با فرد بی خیال و احمق تفاوت دارد)‌ و به جای تمرکز بروی نکته‌های منفی به دنبال راه‌هایی برای حرکت رو به جلو باشید. مردم به کسانی که نگاهی مثبت به زندگی دارند بیشتر گرایش دارند.

  • ۲ نظر
  • ۰۴ فروردين ۹۹ ، ۰۲:۲۶
  • پیام نورزاد
اپلیکیشن

اپلیکیشن 

همانطور که می دانید موبایل ها و تبلت های smart ( هوشمند) نیز همانطور که می دانید موبایل ها و تبلت های smart ( هوشمند) نیز همانندکامپیوترها نرم افزارها و برنامه های مختلفی دارند. که در بازار آنها را بیشتر با واژه اپلیکیشن یا به اختصار App میشناسند.که در واقع بمعنی همان اپلیکیشن موبایل یا نرم افزار موبایل میباشد.
 
 
 
 بعنوان مثال برای انجام عمل خاصی بر روی یک سیستم مثلا ویرایش یک عکس باید از نرم افزار یا اپلیکیشن فتوشاپ استفاده نمائید
 
 یا برای مرور صفحات وب نیازمند استفاده از اپلیکیشنهایی مانند کروم یا فایرفاکس هستید.یا زمان گوش دادن به موسیقی میتوانید اپلیکیشن kmplayer را بکار گیرید.
 
 
 
 اما این نکته را نیز ذکر کنیم که با توجه به نیاز کاربران اپلیکیشنهای مختلف برای سیستم عامل های متفاوت ارائه شده است. هرچند توسعه دهندگان نرم افزار سعی دارند یک اپلیکیشن را طوری طراحی کنند که برای انواع سیستم عامل ها و دستگاههای مختلف دیجیتال کاربردی باشد.. مانند اپلیکیشن کروم که بعنوان مرورگر اینترنت برای دستگاههای pc و تبلت و موبایل قابل استفاده و قابل اجر است.
 
 
 
 امروزه اپلیکیشن ها تنوع بسیار زیادی دارند وصرفا محدود به موبایل ­ها و تبلت­ ها نمیشوند. برای مثال اپلیکیشنهایی برای لوازم منزل مانند یخچال و لباس­شوئی و ظرف­شوئی و … بصورت خاص خود طراحی شده است.یا اپلیکیشنهایی برای کنترل رفت آمدهای منزل و دفتر کار، یا تنظیم خودکار نور و دمای محیط طراحی شده اند.
 
 مثال جالب دیگر طراحی اپلیکیسشنی توسط شرکت اپل است ، تحت عنوان iBaby که در بالای تخت نوزاد نصب شده و حرکات کودک را تحت نظر می­گیرد؛ با بیدار شدن او به مادراطلاع می­دهد و بنابر تشخیص و تنظیم آن ،میتواند موسیقی پخش ­کند و یا امکان صحبت والدین با فرزند را بوجود ­آورد.
 
 
 
 تفاوت اپلیکیشن با وب سایت چیست؟
 
 برخی از افراد وب سایت ها را به علت گستردگی حجم محتوایی که میتوان درآنها گذاشت بیشتر می پسندند اما شاید ذکرپاره ای از تفاوت های بین اپلیکیشن و وب سایت خالی از لطف نباشد.
 
 
 
 میدانیم که وب سایت معمولا به برنامه کاربردی گفته میشود که در اینترنت بارگزاری میشود و کار آن انتشار یک خبر یا توضیح در مورد خدماتی خاص است
 
 اما اپلیکیشن موبایل برنامه ای کاربردی است که بروی گوشی های هوشمند نصب می شود در واقع یک ماهیت فیزیکی بر روی دستگاه ایجاد میکند و مهمتر اینکه میتوان امکانات آن را بصورت آقلاین و بدون نیاز به اینترنت ملاحظه کرد.
 
 
 
 باید بدانیم که رسالت و وظیفه این دو باهم تفاوت دارد که اگر غیر از این باشد طراحی اپلیکیشن دیگر کاری بیهوده است.
 
 وب سایت ها در واقع ویترین و نمایشی از کارو حرفه ای هستند که ما انجام میدهیم. اما درطراحی اپلیکیشن مثلا برای سازمانهای تجاری سعی شده که مخاطب را جذب کرده تا اطلاعات تکمیلی حضوری به او داده شود.
 
 
 
 تفاوت دیگر اینست که در سایت ها کاربران میتوانند تمام چیزهایی را که در فضای مجازی ارائه شده است مشاهده کرده و از آن استفاده نمایند اما در مورد اپلیکیشن میبایست یک فایل بر روی سیستم بارگزاری گردد تا بتوانیم آن را مشاهده کییم. توضیح کاملتر آنکه برای مشاهده سایتها ما حتما نیاز به اینترنت داریم ولی در مورد اپلیکیشن میتوان یک فایل اطلاعاتی را به صورت آفلاین به سیستم داد و ابن یعنی اینکه کاربر نیز میتواند بصورت آفلاین به برخی مطالب دسترسی داشته باشد.
 
 
 
 وجه تمایز دیگر سایز دستگاهی است که میخواهیم یک اپلیکیشن یا سایت را با آن باز کنیم.
 
 سایت معمولا برای باز شدن بروی دستگاه PC با حداقل ۱۵ اینچ سایز طراحی میشود است .
 
 این در حالیست که در طراحی یک اپلیکیشن اجرا شدن بروی همه نوع سایز از ۳ اینچ تا ۱۰ اینچ را مد نظرقرار می دهند.
 
 این تفاوت ها در طراحی باعث تفاوت در طراحی و قرار دادن المان ها شده است.
 
 مثلا در سایت میتوان یک جدول را بطور کامل نمایش داد در حالیکه ممکن است برای نمایش دادن همان جدول در اپلیکیشن ناچار باشیم گرافیک و طراحی آن را تغییر دهیم. نرم افزارها و برنامه های مختلفی دارند. که در بازار آنها را بیشتر با واژه اپلیکیشن یا به اختصار App میشناسند.که در واقع بمعنی همان اپلیکیشن موبایل یا نرم افزار موبایل میباشد.
 
 
 
 بعنوان مثال برای انجام عمل خاصی بر روی یک سیستم مثلا ویرایش یک عکس باید از نرم افزار یا اپلیکیشن فتوشاپ استفاده نمائید
 
 یا برای مرور صفحات وب نیازمند استفاده از اپلیکیشنهایی مانند کروم یا فایرفاکس هستید.یا زمان گوش دادن به موسیقی میتوانید اپلیکیشن kmplayer را بکار گیرید.
 
 
 
 اما این نکته را نیز ذکر کنیم که با توجه به نیاز کاربران اپلیکیشنهای مختلف برای سیستم عامل های متفاوت ارائه شده است. هرچند توسعه دهندگان نرم افزار سعی دارند یک اپلیکیشن را طوری طراحی کنند که برای انواع سیستم عامل ها و دستگاههای مختلف دیجیتال کاربردی باشد.. مانند اپلیکیشن کروم که بعنوان مرورگر اینترنت برای دستگاههای pc و تبلت و موبایل قابل استفاده و قابل اجر است.
 
 
 
 امروزه اپلیکیشن ها تنوع بسیار زیادی دارند وصرفا محدود به موبایل ­ها و تبلت­ ها نمیشوند. برای مثال اپلیکیشنهایی برای لوازم منزل مانند یخچال و لباس­شوئی و ظرف­شوئی و … بصورت خاص خود طراحی شده است.یا اپلیکیشنهایی برای کنترل رفت آمدهای منزل و دفتر کار، یا تنظیم خودکار نور و دمای محیط طراحی شده اند.
 
 مثال جالب دیگر طراحی اپلیکیسشنی توسط شرکت اپل است ، تحت عنوان iBaby که در بالای تخت نوزاد نصب شده و حرکات کودک را تحت نظر می­گیرد؛ با بیدار شدن او به مادراطلاع می­دهد و بنابر تشخیص و تنظیم آن ،میتواند موسیقی پخش ­کند و یا امکان صحبت والدین با فرزند را بوجود ­آورد.
 
 
 
 تفاوت اپلیکیشن با وب سایت چیست؟
 
 برخی از افراد وب سایت ها را به علت گستردگی حجم محتوایی که میتوان درآنها گذاشت بیشتر می پسندند اما شاید ذکرپاره ای از تفاوت های بین اپلیکیشن و وب سایت خالی از لطف نباشد.
 
 
 
 میدانیم که وب سایت معمولا به برنامه کاربردی گفته میشود که در اینترنت بارگزاری میشود و کار آن انتشار یک خبر یا توضیح در مورد خدماتی خاص است
 
 اما اپلیکیشن موبایل برنامه ای کاربردی است که بروی گوشی های هوشمند نصب می شود در واقع یک ماهیت فیزیکی بر روی دستگاه ایجاد میکند و مهمتر اینکه میتوان امکانات آن را بصورت آقلاین و بدون نیاز به اینترنت ملاحظه کرد.
 
 
 
 باید بدانیم که رسالت و وظیفه این دو باهم تفاوت دارد که اگر غیر از این باشد طراحی اپلیکیشن دیگر کاری بیهوده است.
 
 وب سایت ها در واقع ویترین و نمایشی از کارو حرفه ای هستند که ما انجام میدهیم. اما درطراحی اپلیکیشن مثلا برای سازمانهای تجاری سعی شده که مخاطب را جذب کرده تا اطلاعات تکمیلی حضوری به او داده شود.
 
 
 
 تفاوت دیگر اینست که در سایت ها کاربران میتوانند تمام چیزهایی را که در فضای مجازی ارائه شده است مشاهده کرده و از آن استفاده نمایند اما در مورد اپلیکیشن میبایست یک فایل بر روی سیستم بارگزاری گردد تا بتوانیم آن را مشاهده کییم. توضیح کاملتر آنکه برای مشاهده سایتها ما حتما نیاز به اینترنت داریم ولی در مورد اپلیکیشن میتوان یک فایل اطلاعاتی را به صورت آفلاین به سیستم داد و ابن یعنی اینکه کاربر نیز میتواند بصورت آفلاین به برخی مطالب دسترسی داشته باشد.
 
 
 
 وجه تمایز دیگر سایز دستگاهی است که میخواهیم یک اپلیکیشن یا سایت را با آن باز کنیم.
 
 سایت معمولا برای باز شدن بروی دستگاه PC با حداقل ۱۵ اینچ سایز طراحی میشود است .
 
 این در حالیست که در طراحی یک اپلیکیشن اجرا شدن بروی همه نوع سایز از ۳ اینچ تا ۱۰ اینچ را مد نظرقرار می دهند.
 
 این تفاوت ها در طراحی باعث تفاوت در طراحی و قرار دادن المان ها شده است.
 
 مثلا در سایت میتوان یک جدول را بطور کامل نمایش داد در حالیکه ممکن است برای نمایش دادن همان جدول در اپلیکیشن ناچار باشیم گرافیک و طراحی آن را تغییر دهیم.

  • ۱ نظر
  • ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۱۲
  • پیام نورزاد
چندنکته کلیدی و مهم که نباید در مذاکره برای حقوق و دستمزد بیان شوند

مذاکره و مصاحبه در مورد حقوق و مزایا یکی از مهم‌ترین موارد در انتخاب شغل است. در این گفتگوی مهم باید از گفتن برخی کلمات کاملاً پرهیزشود

همه‌ی ما در گفتگوهایی که پیرامون افزایش حقوق و دستمزد یا به دست آوردن یک شغل جدید با رئیس و کارفرمای خود داشته‌ایم کلمات و جمله‌هایی را بیان کرده‌ایم که بعدا از گفتن آن پشیمان شده‌‌ایم!

برای راهنمایی گرفتن در مورد چگونگی انجام مذاکرات حقوق و دستمزد به جاش دودی، نویسنده کتاب مذاکرات حقوقی بی پروا مراجعه می‌کنیم.

دودی می‌گوید:

مذاکره‌ی حقوقی نوعی همکاری بوده و یک عنصر کلیدی برای داشتن یک همکاری و ارتباط خوب است. چگونگی رفتار شما برای جلوگیری از سوءتفاهم و ابهام، بسیار موضوع مهمی است و می‌تواند مسائل را پیچیده و روند مذاکره را کند یا تند کند.

دودی به‌ جای نوشتن حرف‌هایی که باید در مذاکرات از آن‌ها استفاده کنیم، در مورد ممنوعیات و حرف‌های نامناسبی هشدار می‌دهد که برای از دست ندادن حقوق خود باید از گفتن آن‌ها اجتناب کرد. در اینجا به ۹ مورد مهمی که هیچ‌وقت نباید در مذاکرات حقوق و دستمزد از آن‌ها حرفی به میان آید، اشاره می‌کنیم.

۱. "در حال حاضر"، مانند "من در حال حاضرهستم ..."

سوالی که استخدام‌کنندگان از داوطلبان می‌پرسند، شبیه به این سوال است: «شما در حال حاضر چقدر حقوق می‌گیرید؟ و انتظار دریافت چه حقوقی را دارید؟» شما نباید به‌ خاطر این سوال رد شوید.

پاسخ دادن به این سوال با استفاده از اعداد، می‌تواند بحث کردن در مورد حقوق در مذاکرات بعدی را سخت‌تر کند؛ زیرا می‌تواند داوطلب را به همان حقوق بیان شده محدود کند. هنگامی که آن‌ها حقوق و دستمزد مد نظرشان را بیان می‌کنند، پیشنهادات دریافتی معمولا نزدیک به این مبلغ خواهد بود. در صورتی‌که شرکت حقوق و دستمزدی بیش از آنچه داوطلب پیشنهاد کرده است را مدنظر داشته باشد، جواب دادن به این سوال، برای داوطلب بسیار زیان آور خواهد بود.‌

۲. "مورد نظر"، مانند "حقوق مورد نظر من ..."

حقوق و دستمزد فعلی و دلخواه خود را بیان نکنید!
مثلا بگوئید:
من راحت نیستم که حقوق و دستمزدم را بیان کنم. ترجیح من تمرکز بر حقوقی است که شرکت شما به من پرداخت خواهد کرد تا حقوقی که اکنون دریافت می‌کنم. من عدد خاصی برای حقوق در نظر ندارم و شما بهتر می‌دانید که مهارت‌ها و تجربه‌های من برای این شرکت چه ارزشی دارد. 

 

۳. "متاسفم"


۴.. "نه" و سایر کلمات منفی


مدام به دنبال بهبود موقعیت خود در مذاکره باشیداین کار رامی‌توان با دوری ازکلمات منفی وتمرکز برکلمات مثبت انجام داد. به‌جای استفاده از «نه برای من فایده‌ای ندارد» (دو کلمه منفی) می‌توانید از «من راحت تر هستم اگر ...» (کلمات مثبت) استفاده کنید. کلمات منفی روند مذاکره راکندمی‌کندممکن است موانعی برای همکاری ایجادکند. استفاده ازکلمات مثبت در بتدا دشوار است، ما با تمرین می‌توان آن را انجام داد.

۵. "بله"

با اینکه این کلمه در هنگام صحبت کردن با یک استخدام کننده بسیار زیاد بیان می‌شود، نظر دودی این است که باید با احتیاط از آن استفاده شود. ممکن است شما پیشنهاد شغلی دریافت کنید

که ظاهرا بسیار عالی به نظر می‌رسد و خیلی بیشتر از انتظار شما باشد. در این صورت غریزه شما، گرایش به پذیرفتن این پیشنهاد دارد؛ زیرا بسیار خوب به نظر می‌رسد.
اما آیا این پیشنهاد واقعا خیلی خوب است؟
در این شرایط ممکن است غرایز برای پذیرفتن این شغل شما را تحت فشار قرار دهند. به‌جای «بله» سعی کنید پیشنهادی حقوقی تنظیم کرده و بررسی کنید در این زمینه تا چه حد قادر به پیشرفت هستید. با شنیدن «بله» به پیشنهاد خودتان، مذاکره را تمام کنید. هنگامی که آن‌ها به شما «بله» می‌گویند و با درخواست‌های شما موافقت می‌کنند، مذاکره را پایان دهید.

۶. "بعداً،" مانند "من می‌توانم بعد از اینکه شروع به کار کردم با آن‌ها معامله کنم.

۷. "سعی کردن"  مانند "آیا می‌توانیم سعی کنیم ...؟"

۸. "بیشتر"، مثل جمله "من بیشتر می‌خواهم ..."

این کلمه به نظر یک کلمه شمارشی است؛ زیرا شما مذاکره می‌کنید تا دستمزد بیشتری به دست بیاورید، با این حال در مذاکرات موفقیت آمیز، به وفور استفاده می‌شود. به‌جای استفاده از این جمله، بر حقوق بیشتر یا مرخصی بیشتر تمرکز کنید و وقت خود را روی یک مورد به‌خصوص صرف کنید.
هنگام مذاکره، خیال‌پردازی نکنید. به این سوال که «چه حقوقی را مد نظر دارید» با ارقام نجومی و تخیلی جواب ندهید.


۹. "می‌خواهم"

در نهایت، کلمه «من‌ می‌خواهم» می‌تواند مذاکرات را به شکل بدی پیش ببرد. استفاده از این کلمه می‌تواند تمام بنیاد مذاکره برای دریافت حقوق بیشتر یا داشتن شایستگی لازم برای گرفتن حقوق بیشتر را، نابود کند. در مذاکره از واقعیات و اسناد استفاده کنید و یک مذاکره قانع کننده داشته باشید. با چاپ و ارائه‌ی فرم حقوقی و مزایای شخصی خود شروع کنید و ارزش و مقدار خود را بدانید. حقوق پایه خود را مطابق با قوانین کاری تعیین کنید.

 

 

  • ۲ نظر
  • ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۰۳:۱۳
  • پیام نورزاد
بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا (به انگلیسی: Content marketing) در واقع نوعی از بازاریابی است که به فرایند تولید و به اشتراک‌گذاری محتوایی که باعث حفظ مشتریان قبلی و بدست آوردن مشتریان جدید می‌پردازد. این محتوا و اطلاعات می‌تواند به انواع مختلفی چون اخبار تحلیلی، ویدئو، کتاب الکترونیکی، اینفوگرافی، مطالعه موردی، راهنما و دستور العمل‌ها، سوالات و پاسخ، مقالات و تصاویر و… تولید و منتشر گردد.

بازاریابی محتوا یکی از رویکردهای استراتژیک بازاریابی است که بر تولید و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و سازگار با اهداف برندها متمرکز شده‌است. بازاریابی محتوا به دنبال جذب، حفظ و تعامل با مخاطبانی است که به وضوح تعریف و شناخته شده هستند. این عمل با هدف هدایت کاربران برای انجام اقداماتی سودده صورت می‌گیرد.

استراتژی محتوا چیست؟

تا به امروز دیدگاه‌ها و نظرات مختلفی، دربارهٔ استراتژی محتوا بیان شده است، اگر بخواهیم پی دلیل آن باشیم به این جواب خواهیم رسید، که هر کس استراتژی مربوط به خودش را با استفاده از تجربیات قبلی دارد!

همانند فرماندهان جنگ هیچ وقت با استراتژی کپی یا مشترک جنگ نمی‌کنند! آن‌ها استراتژی مربوط به خودشان را دارند، در استراتژی محتوا نیز همینگونه است، و اینکه بهترین استراتژی برای کسب و کار y ممکن است بدترین استراتژی برای کسب و کار x باشد.

اما به‌طور کل استراتژی محتوا به قانون‌هایی گفته می‌شود که محتوای تولید شده را ملزم به رعایت آن می‌کند. این قانون‌ها شامل تجربه، شناخت، بررسی و آموخته‌های یک استراتژیست محتواست.

 وجه تمایز بازاریابی محتوا و تبلیغات

بازاریابی محتوا دو تفاوت عمده نسبت به تبلیغات دارد. اول اینکه محتوا را در رسانه‌های تحت مالکیت خود پخش خواهد نمود. چنانچه این محتوا در رسانه‌ای که خریداری شده پخش شود به آن تبلیغات گفته می‌شود. مانند تبلیغات پیامکی. دوم اینکه استراتژی بازاریابی محتوا بیشتر جذب‌کننده است تا تهاجمی، محتوا هرگز مزاحمت ایجاد نمی‌کند بلکه باعث جذب افراد می‌گردد. همچنین بازاریابی محتوا رابطه علت و معلولی ندارد و همچنین اندازه‌گیری نتایج معمولاً کار دشواری است. بازاریابی محتوا یکی از ابزارهای متنوعی است که به وسیله آن می‌توان پیام را به مشتری ارسال کرد و آن‌ها را برای خرید متقاعد نمود. تفاوت دیگر بازاریابی محتوا زمان بر بودن و پر هزینه بودن آن نسبت به تبلیغات می‌باشد.

انسان امروز، تحت هجوم گسترده تبلیغات قرار گرفته‌است. اگر زمانی تبلیغات می‌توانست (هرچند برای کوتاه‌مدت) مزیتی رقابتی بوده و موجب ایجاد یا افزایش سهم بازار شده و فروش را گسترش دهد، امروز برای بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌ها، صرفاً عامل «همپایی رقابتی» است. وقتی چند تولیدکننده بزرگ محصولات یا خدمات مشابه، همگی تبلیغ می‌کنند، تبلیغ کردن مشتری جدیدی نخواهد آورد. اگرچه ممکن است تبلیغ نکردن، مشتری‌های فعلی را از دست ما بگیرد. با فرض پذیرش هجوم تبلیغاتی و اینکه با حفظ استراتژی‌های قدیمی تبلیغاتی، هزینه تبلیغات در مقایسه با نتایج آن، افزایش می‌یابد؛ بنابراین در بلند مدت هزینه‌های بازاریابی محتوا به مراتب کمتر از هزینه‌های تبلیغات خواهد داشت.

تاریخچه بازاریابی محتوا

در سال ۱۸۹۵ جان دیر (به انگلیسی: John Deere) به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان ماشین آلات کشاورزی، راه‌سازی و معدنی بیش از ۱٫۵ میلیون نسخه از مجله و دفترچه معرفی ماشین آلات خود را در ۴۰ کشور جهان در اختیار مشتریان خود قرار داد.

در سال ۱۹۰۰ میشلن(به انگلیسی: Michelin) شرکت لاستیک سازی دفترچه‌ای ۴۰۰ صفحه‌ای با جلد قرمز رنگ را در اختیار مشتریان خود قرار داد که به راهنمایی رانندگان برای برطرف کردن اشکالات احتمالی اتومبیل‌های خود بپردازند.

در سال ۱۹۰۴ ژل او (به انگلیسی: Jell-O) کتاب آشپزی را چاپ و به صورت رایگان در صدر اختیار مشتریان خود قرار داد که توانست به کمک این کمپین به فروشی بالغ بر ۱ میلیون دلار تا سال ۱۹۰۶ برسد.

مرجع: ویکیپدیای فارسی
  • پیام نورزاد
چگونه محتوا تولید کنیم؟

«تهیه مطلب چه به صورت نوشتاری و غیر نوشتاری برای وب‌سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی»را تولید محتوا گویند.هر مطلبی که شما در وب‌سایت‌های مختلف و شبکه‌های اجتماعی مشاهده می‌کنید، یک محتواست. به فرایند تولید این مطالب، تولید محتوا می‌گویند که تکنیک ساده‌ای نیست و نیاز به دانش تخصصی دارد. کسی که در این حوزه وارد می‌شود فقط نباید علم تولید محتوا را بداند، بلکه باید دانش بهینه‌سازی سایت برای گوگل، ادبیات و تکنیک نوشتن به زبان خودش را بداند و همیشه نسبت به آخرین اخبار حوزه خود به‌روز باشد. تا چند سال پیش تولید محتوا را بیشتر متنی در نظر می‌گرفتند اما با توجه به تغییر گرایش کاربران به محتوای ویدئویی و عکسی و توجه گوگل به آن‌ها، محتواهای مختلف بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. ‌

تولید کننده محتوا کیست؟

به  کسی که دانش تولید محتوا برای سایت و مدیریت و برنامه‌ریزی محتوایی وب‌سایت را دارد تولید کننده محتوا می‌گویند. در واقع تولید کننده محتوا باید چندین دانش زیر را داشته باشد:

انواع محتوا را بشناسد.

انواع وب‌سایت‌ها و هدف آن‌ها را بشناسد.

برنامه‌ریزی برای تولید محتوا یا همان استراتژی محتوایی را خوب بداند

تولید کننده محتوا باید بتواند بهترین نوع مطلب را بر اساس انواع وب‌سایت، هدف و کاربران آن برنامه‌ریزی و تولید کند. تولید کننده محتوا فقط نویسنده مطالب نیست، البته تجربه این کار را باید داشته باشد اما باید بیشتر بتواند نوع محتوای مناسب را اول از همه تشخیص دهد و آن را مدیریت کند.

می‌توان تولید کننده محتوا را کسی معرفی کرد که خوراک سایت و دیگر انواع محتوا را تولید می‌کند. حالا این مطلب می‌تواند متن ویدئو یا عکس باشد. کسی که تولید ویدئو می‌کند الزاماً تولید کننده محتوا نیست؛ فقط بلد است بر اساس سناریوی از قبل تعیین شده، ویدئویی را بسازد. حتی طراح گرافیک بر اساس متن و هدف تعیین شده توسط تولیدکننده محتوا، طرحی را آماده می‌کند. پس اساس انواع محتواها متن است؛ اما حالا این سؤال پیش می‌آید که چگونه می توانیم چنین متنی را تولید کنیم؟ در این مطلب بیشتر موارد پایه و اصلی برای شروع تولید محتوا بیان می‌شود. امیدواریم در مطالب بتوان توضیحات بیشتری در این خصوص نوشت.تولید محتوا به دو بخش فنی و غیر فنی تقسیم می‌شود. اول از همه باید بخش غیر فنی را قوی کرد. فرد فعال در این حوزه باید عاشق نوشتن باشد. نوشتن یک متن ساده برای وبلاگ یک سناریوی ساده سه ساعته چهار سال حداقل زمان شما را می‌گیرد. پس اول از همه صبر داشته باشید و زود خسته نشوید. به‌ویژه در اوایل کار که گاهی مجبور به کار کردن با هزینه پایین می‌شوید، باید تحمل کنید. دوم، ازآن جا که پایه و اساس انواع محتواها متن است چه در مطلب وبلاگ، چه در ویدئو و چه در عکس از متن استفاده می‌شود، این متن نباید غلط نگارشی یا مفهومی داشته باشد. ازاین‌رو باید تولید کننده محتوا ادبیات خود را قوی کند. شما وارد هر کشوری شوید و درخواست کار در حوزه تولید محتوا را داشته باشید، اول از شما می‌پرسند که آیا به ادبیات ما وارد هستید یا خیر. پس باید زبان فارسی را به خوبی بدانید و در انجمن‌های ویراستاری شرکت کنید. از همه مهم‌تر این که رمان بخوانید و دایره لغات خوبی داشته باشید. بهترین کار برای افزایش دایره لغات خواندن رمان و کتاب شعر است.

حتی اگر ۲۰ سال هم در این موضوع کار کرده باشید، باز هم باید دانش خود را در حوزه نگارش و کلمات به‌روز نگه دارید. اما برای این که تولید کننده محتوای قوی در این بازار باشید باید چندین نکته را رعایت کنید که در ادامه چنین نکاتی را بیان می‌کنیم:

تولید کننده محتوا فقط کار نوشتن را انجام نمی‌دهد بلکه باید با تکنیک‌های بهینه‌سازی سایت و گوگل آشنا باشد؛ یعنی بداند که چه نوع محتوایی از نظر گوگل مناسب است و چه محتوایی جریمه می‌شود. بداند که محتوای او چه ساختاری باید طبق نظر گوگل داشته باشد. البته لازم نیست که متخصص سئو باشد اما باید تکنیک‌های آن را در حد متن بداند. برای مثال در واقع باید بداند که متا تگ ها چیست و چگونه باید نوشته شوند، نشانی صفحه باید چگونه نوشته شود و چه نکاتی در سئو عکس و ویدئو رعایت شود. همچنین کلمات کلیدی را بشناسد و به خوبی آن‌ها را در متن و در مکان مناسب به کار ببرد.

باید با انواع محتوا آشنا باشد. اول از همه باید تسلط کامل بر قالب محتوای مبتنی بر گوگل داشته باشد. قالب محتوایی که در سایت نوشته می‌شود با کتاب کاملاً متفاوت است. در سایت کاربرها بیشتر به دنبال پیدا کردن پاسخ سؤال خود هستند؛ پس باید بداند که چگونه متن را بنویسد و چه قالبی را به کار ببرد که کاربر سریع پاسخ خود را پیدا کند. به این متن کاربرپسند می‌گویند.  همچنین او باید بداند که اکنون چه نوع محتوایی باید در فلان بلاگ سایت یا صفحه شبکه اجتماعی استفاده شود. لازم نیست او متخصص تولید ویدئو یا طراح گرافیک باشد بلکه باید بداند چه نوع محتوایی به کار گرفته شود، موضوع آن چیست و چه مطلبی باید برای آن‌ها نوشته شود. تولید ویدئو، کار گرافیکی یا تولید پادکست را متخصص مربوط به خودش انجام می‌دهد. این گروه برای این که بتوانند متن خود را تولید کنند، نیاز به محتوانویس دارند. پس تولید کننده محتوا باید تا حدودی با تکنیک‌ها و چالش‌های تولید ویدئو و انواع دیگر محتوا آشنا ‌باشد.

باید اهل مطالعه باشد و دانش خود را به‌روز کند. خود ماهیت نوشتن تغییر نمی‌کند؛ اما تکنیک نوشتن برای گوگل همیشه در حال تغییر است. متنی که در ۳۵ سال پیش استفاده می‌کردید، امروز دیگر کاربرد ندارد. پس باید بدانید که الآن تغییر محتوا در گوگل به چه سمتی است و چه نوع محتوایی را باید به کار ببرید. برای همین همیشه باید سایت‌های منبع و مرجع را شناسایی و آن‌ها را هرروز مطالعه کند.

توانایی مدیریت محتوا را داشته باشد یعنی بداند که الآن با توجه به ساختار سایت یا شبکه چه نوع محتوایی باید به کار گرفته شود و ماه دیگر چه محتواهایی باید نوشته شود.

از آخرین تغییرات حوزه کاری که برای او می‌نویسد، آگاه باشد؛ یعنی بداند که اکنون در حوزه کاری او چه چیزی ترند است، مردم به چه چیزی نیاز دارند و چه تغییراتی به وجود آمده است.

تولید محتوا فقط نوشتن نیست، شما اگر کار نوشتن بکنید نویسنده خواهید بود. چند ماه بعد هم این کار را ترک خواهید کرد اما اگر می‌خواهید یک تولید کننده محتوای موفق باشید باید کسب‌وکار خود را خوب بشناسید، نیازش را بدانید، کاربرانش را بشناسید، دانش خود را در حوزه کسب‌وکار به‌روز نگه دارید، انواع قالب و محتوا را بشناسید و در نهایت همراه با تغییرات گوگل پیش بروید.

  • پیام نورزاد
پـــــیـام نــورزاد

☆ رســانـه تـخــصصیــے پـــیـامـ نــورزاد ☆ تولــــــید محتوا ساخت تیزر برنامه نویسی اندروید

نویسندگان